مشارکت کنید در لغو سربازی اجباری

درست بعد از تعطیلات سهروزه عاشورای ۹۶، از «محمدحسین» عکسی با لبخندی درشت باقی ماند که با چهرهای شاد و لبخندی ثابت از رفقایش میخواست حلالش کنند. او سربازی خوزستانی بود که با خانوادهاش در کرج زندگی میکرد و در هشتمین ماه خدمتش نهتنها دوران سربازی که زندگی خود را با شلیکی به پایان رساند.
به گزارش عصرایران روزنامه شهروند نوشت: محمدحسین، آرام بود هرچند گاهی از مشکلات شخصیاش برای دوستان نزدیکاش میگفت تا اینکه یک اتفاق به ناگاه او را برای همیشه به زیر خاک برد. روایت همخدمتیهایش از زندگی سربازی بیستوچندساله متفاوت است اما شب واقعه را همه یک شکل تعریف میکنند: «او حدود ۳همان شب، اقدام میکند. معلوم بود که تصمیم خودش را گرفته و مثل اینکه چیزهایی به بقیه بچهها هم گفته بود؛ اول فشنگ مشقی را درمیآورد و با فشنگ اصلی خشاب را پر میکند و بعد هم شلیک.» مرگ امیرحسین هیچگاه تبدیل به خبر نشد اما در ماههای گذشته اخبار زیادی از حوادث پادگانها و سربازانی که پیش از خودزنی، افراد را دیگری را هم هدف قرار میدهند، منتشر شده است؛ سربازانی که از رفتنشان غمی ماندگار برای خانواده میماند و تصویری هولناک برای همخدمتیها.
راویان مرگ
«رحمت» و «مصطفی»، حالا و درسال سوم دوران سربازی خود، نگاهی به روزهای رفته دارند. روایتی از زندگی خود و اینکه چه شد دورانی دوساله برای آنها بهسال سوم و چهارم کشیده شد، از اقدام به خودکشی و روزهای غبارآلود پیشرو.
رحمت حرفهای زیادی برای گفتن دارد: «۱۸فروردین ۹۳ عازم سربازی شدم و آموزشی را هرجور که بود تمام کردم. بعد رفتم تهران و تا برج ۷ آنجا خدمت کردم که یک نامه باعث شد کل زندگی من از این رو به آن رو شود. حساب کن سر یک نامه که یک ستوان دوم دست من داد و پشت کامپیوتر تایپ کردم و دست امیر دادم. امیر گفت این چه نامهای است؟ و من گفتم ستوان دو... امیر شروع کرد به فحش دادن و بقیه روزها هم زخمزبانها ادامه داشت تا جایی که مجبور شدم کیس کامپیوتر را به صورتاش بزنم، دماغاش خورد شد، دندانش شکست و صورتاش ۸ بخیه. بعد من رفتم زندان و دیه هم ۱۱میلیون شد که باهزار بدبختی ۷میلیون آن را دادم و بقیهاش را هم زندانی کشیدم. ۸ماه زندانی، جریمه این کارم شد.
زندگی من از این لحظه جوری شد که پایم به زندان باز شد. یواشیواش حس فرار به ذهنم رسید و دو ماه بعد از زندان، زمانی که مرخصی رفتم، دیگر برنگشتم. جوری شد که نه جایی در خدمت داشتم و نه در خانه.»
او اما درنهایت به پادگان برمیگردد تا ماههای باقیمانده را بهپایان برساند: «تا موقعی که پادگان خوب است همهچیز قابلتحمل است اما زمانی که فشارها زیاد میشود دیگر همهچی سیاه میشود. خیلیها قصد جدی خودکشی ندارند و میخواهند یک ترسی ایجاد کنند، اما من نه. شرایطی که درخدمت داشتم فضای خودکشی را ایجاد میکرد تا اینکه آن روز جمعه رسید؛ زمانی بود که خانواده و پادگان از من زده شده بودند.
لحظهای که تصمیم را میگیری حس خاصی دارد و من حس سرباربودن داشتم؛ احساس میکردم تنها اتفاقی که باعث میشود همچنان چرخ دنیا بچرخد مرگ من است. طناب را از قبل آماده داشتم و رفتم سمت چهارپایه بزرگ کنار انبار و واقعا مصمم بودم. لحظات آخر هیچ فکری درباره خودم نداشتم و فقط به پدر و مادرم فکر میکردم. فقط میخواستم یکجوری سریع قضیه را تمام کنم. سرظهر، روزجمعه، هیچکس پادگان نبود و نمیدانم از کجا مصطفی (دوست صمیمی و همشهریام) رسید، اگر خواست خدا بود چرا هنوز این حس من را رها نمیکند؟» داستان روزهای گذشته بر رحمت مفصل است، روزهایی که هیچکدام مشابه هم نبودند اما همه زندگی او را دشوارتر میکردند.
او حالا منتظر یک امضا است تا دوران پر فراز و نشیب خدمتش را پایان دهد: «همه اینها به دلیل یک نامه و دعوا بودکه من مقصر نبودم و همچنان ضربهاش را میخورم تا لحظهای که تمام کنم این زندگی را، کاری که بالاخره یک روز میکنم. زندان رفتم و سابقهدار شدم، هیچ اعتباری نه پیش خودم و نه خانواده و فامیل ندارم. هیچ راهی برای ادامه زندگی من نیست. اگر این سالها اسلحه دست من بود خیلی پیش مرده بودم. خدمت من را دوایی کرد و خانوادهام را هم ازم گرفت. دیگری چیزی برای من نمانده است. از همه بدتر اینکه دیگر وجود و اعتباری برای من نمانده است و احساس اضافهبودن دارم. میگویند یک ماه درست خدمت کن ولی دیگر از حوصله من خارج است، مخام نمیکشد. بالاتر از سیاهی که دیگر رنگی نیست. یک روزی از جهنم رها میشوم. کسی مثل من الان چهارسال است که دارد دستوپا میزند، جواب این بیاعتقادی را چه کسی میدهد؟»
مواد متحرک شدهام
مصطفی هم در روزهایی تاریک، خانه را به مقصد پادگانی در حمیدیه خوزستان ترک کرد، روزهایی که برادرش در انتظار حکم اعدام بود و خواستگاری او از دخترعمویش به دربسته خورده بود. در پادگان اما کسی از سرنوشت او خبر نداشت یا علاقهای به دانستن گذشته او نداشتند. چهارماه او بدون مرخصی و به امید بخشش برادرش تحمل کرد، گاهی تماسی از پادگان با خانواده و شرایطی که برای او عادی توصیف میشد: «روزی که خواستگاری رفتم نخستین حرفی که دخترعمو به من زد این بود که تو یک آدم ول و معتادی و خدمت هم نرفتی، با چه رویی آمدی خواستگاری؟» او بعد از چهارماه به مرخصی آمد اما روزهای پرخبری انتظار او را میکشیدند: «فکر من جای دیگر بود. بعد از ۴ماه اولین مرخصی را که آمدم دیدم رفتار دخترعمو تغییر کرده و رابطه خوبی با من دارد. فهمیدم که حکم اعدام برادرم آمده است. برایش مقداری پول ریختیم که همهاش را تنقلات گرفت و بین همبندیهایش تقسیم کرد.
شب آخر تا صبح نخوابیدم و ساعت ۵ رفتیم پشت در زندان. طرف شاکی هم وارد شد و هر چقدر التماس کردیم و قرآن جلویش گرفتیم فایده نداشت. برادرم همیشه تلفنی به من میگفت که یک وقت در خدمت فکر بدی به سرت نزند. بعدش دیگر امیدی به زندگی نداشتم.» زمانی که مصطفی به پادگان برگشت دیگر آن آدم روزهای قبل نبود، کسی نبود که با امیدی به آینده خانواده، هر سختی و رفتار بدی را تحمل کند. آنطور که خودش میگوید خشاب خشاب، قرص ترامادول میگرفت تا روزهایش به شب برسند اما خیلی زود خبر به مسئولان پادگان میرسد: «بعد از این من در خدمت تبدیل به یک مرده متحرک شدم؛ هر روز قرص و مواد و... تا اینکه دیدم دیگر هیچچیزی برایم ارزش ندارد. از مرخصی محرومام کرده بودند. اسلحه به من نمیدادند چون دو سه بار سعی کردم با نمایش خودکشی فضا را برای خودم بهتر کنم ولی بار آخر کار از نمایش گذشته بود.
هرچه قرص داشتم، خوردم و دراز کشیدم. یک نامه هم توی کمدم گذاشتم که از یک مرده متحرک انتظار زندگی نداشته باشید، برایم سیاه نپوشید و به مادرم بگویید که تا آخرین لحظه بهیادش بودم، بگویید غم من را نخورد.» زندگی اما این بار هم برای مصطفی تمام نمیشود و بعد از چندساعت و زمانی که نوبت به نظافت او رسید، روی تختاش پیدا شد، معدهاش را شستوشو دادند و آنطور که خودش میگوید بازگشتی دوباره به زندگی. داستانی که مصطفی از روزهای خدمتاش تعریف میکند مفصلتر است اما بهطور خلاصه، او در این سالها تبدیل به آدم دیگری شده که فقط با مواد روزهایش را میگذراند؛ هرچند که مقصر تمام این مصایب را پادگان نمیداند: «زندگی ما این طور بود دیگر، اگر برادرم اعدام نمیشد من هم مثل همه این سربازها به شکلی خدمت را تمام میکردم ولی نشد...»
سَرهای شکوفهزده
«برجک نگهبانی یک امپیتری پلیر معروف با آرشیوی از آهنگها داشت، خودمان خریده بودیم و سلیقهها تقریبا مشابه بود. محسن اسلحه و پلیر را گرفت و من روانه آسایشگاه شدم، حالش عادی بود، مثل همیشه ناخوش. تا پوتینهایم را درآوردم و روی تخت دراز کشیدم صدای شلیک را شنیدم؛ صدای ژ۳ از فاصله خیلی نزدیک. همه بیدار شدند و من خیلی سریع خودم را بیرون رساندم. سه تیر اول خشاب، گازی یا مشقی بودند و ۱۷ تیر بعدی جنگی. محسن اسلحه را مسلح و روی حالت تکتیر زیرگردن خودش میگذارد. صحنهای که من دیدم سری بود که مثل یک گل شکوفه زده بود و وز وز هدفون هم هنوز درمیآمد.» امین که این جملات را میگوید دوران آموزشیاش را در پادگان خاش و دوره کد را در شمال گذراند و حالا سربازی با ۱۴ماه خدمت در زاهدان است.
او میگوید همخدمتیاش در آن روز درخواست مرخصی داده بود که با آن موافقت نشد هرچند دلیل اصلی خودکشی را این مسأله نمیداند: «محسن مشکلات زیادی داشت و همان روز هم، مرخصی میخواست که با آن موافقت نشد. اکثر سربازهایی که این فاز را دارند وضع مالی و شرایط خانوادگی درستی ندارند، در پادگان سیگار میکشند و مواد مصرف میکنند، وقتی هم کسی آنها را ببیند و اطلاع دهد مرخصی آن فرد لغو میشود یا زمان نگهبانی آنها را بیشتر میکنند که اکثر اقدام به خودکشیها هم در همین زمان نگهبانی اتفاق میافتد.»
تصاویر پاکنشدنی سربازان از نفسافتاده
روایت سربازان از مرگ خودخواسته همخدمتیهای خود، یک تصویر مشترک دارد و آن پاکنشدن صحنه از ذهن، حتی پس از گذشتن سالهاست. بعد از هر حادثه منجر به مرگ در فضای نظامی پادگانها، چیزی کم میشود و سربازی برای همیشه از بین میرود که صحنه پس از مرگش به راحتی از ذهن دوستان نزدیکش پاک نمیشود. روز بعد از رفتن همخدمتیها، مانند دیگر روزهای پادگان است با این تفاوت که تصویری جلوی چشم سربازان در تمام پادگان دیده میشود. «سال ۹۳ در پادگان ..... من قسمت بهداری بودم ولی دو ماه اول هر دو توپخانه بودیم. کامل میشناختمش، روزهای اول هم یکبار هم دعوا کردیم. زیردیپلم بود. آدم بدبختی بود در روستای خیرآباد زندگی میکرد. آن دو ماه مدام یک جمله را تکرار میکرد که هنوز هم صدای خودش توی گوش من است؛ اسب نفسبریده را طاقت تازیانه نیست.
دو ماه بعد، من قسمت بهداری بودم و صدای تیر آمد که عادی بود. یک مرتبه سروصدا بالا گرفت و گفتند آمبولانس بیاید؛ توپخانه به بهداری نزدیک بود. من همان شب شیفت بودم. با یک بهیار رفتیم ولی امرلله مرده بود، ما سوارش کردیم و رفتیم بیمارستان. یکدرصد هم فکر نمیکردم که این آدم خودکشی کند؛ عادی بود نه خیلی خوش بود و نه اینکه توی خودش باشد.» مهدی بعد از گذشت سهسال از آن حادثه، خاطره آن شب را با جزییات تعریف میکند و میگوید که هنوز تصویر امرالله درخون درازکشیده را فراموش نکرده است: «آن شب تا صبح خوابم نبرد و برای مراسم تشییع هم رفتیم. میگفتن مشکل خانوادگی داشت. حدود ۲۰سال داشت و خیلی هم سیگار میکشید. تا پایان خدمت هروقت از کنار توپخانه رد میشدم، رد خون امرلله را میدیدم و بعد از خدمت هم گاهی تصویرش جلوی چشمانم میآمد.ای کاش همدیگر را نمیشناختیم.»
شرایطی که «اصلا نگرانکننده نیست»
آمار دقیقی از اقدام به خودکشی سربازان ایرانی وجود ندارد اما اخبار و حوادث یکسال گذشته، افزایش این موضوع را نشان میدهد هرچند که بیشتر، حوادثی رسانهای میشوند که سرباز نهتنها به زندگی خود بلکه به زندگی افراد دیگری هم در پادگان پایان میدهد. با این همه رئیس اداره سرمایه انسانی سرباز ستاد کل نیروهای مسلح، معتقد است که این وضع «اصلا نگرانکننده نیست.» «موسی کمالی» در پاسخ به پرسش «شهروند» درباره راهکارهای پیشرو برای مقابله با وضع پادگانها میگوید: «این وضع اصلا نگرانکننده نیست. من نمیتوانم بگویم چه کسانی این حوادث را بهوجود آوردند. شما بیایید زندان تا من دلیل و اعتراف این سربازها را به شما نشان بدهم.»
رئیس کمیسیون اجتماعی: هیچ طرح و لایحهای درباره سربازی در مجلس وجود ندارد
مجلس شورای اسلامی پیش از این و در سالهای گذشته بحث تغییر خدمت وظیفه عمومی را پیگیری کرده ولی تمام بررسیها به چند گزارش مرکز پژوهشها یا نطق و تذکرها خلاصه شده است. رئیس کنونی کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی که پیش از این دو در دورههای پنجم، ششم، هفتم و هشتم نماینده مردم در پارلمان بوده، در گفتوگو با «شهروند» از لزوم تغییر شرایط کنونی سربازی و همچنین نبود اهتمامی برای توجه به این معضل سخن میگوید. «سلمان خدادادی» در اینباره توضیح میدهد: «خدمت سربازی در همه دنیا در یک نقطه مشترک است و در کل دنیا هیچ کشوری پیدا نمیشود که جمعیت جوان آن برای دوران مشمولیت آموزش نبیند؛ یعنی این موضوع در همه دنیا مطرح است اما نوع خدمت متفاوت است.
ما در مجلس هفتم یک کاری در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی انجام دادیم. آنجا بررسی کردیم که در بقیه دنیا خدمت سربازی به چه شکل است. همه کشورها یک آموزش اولیه دارند که از دو ماه شروع میشود اما در کمتر کشوری مدت سربازی دوسال است و تعداد این کشورها بسیار محدود است؛ کمتر از ۱۲کشور.» رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس دهم ادامه میدهد: «در همه دنیا آموزش اولیه صورت میگیرد و جوانان آموزش میبینند که اگر حالت فوقالعادهای رخ دهد از کشور خود دفاع کنند ولی در این کشورها نبود کارت پایان خدمت مانع از ارایه هیچ خدمات رفاهی و اجتماعی نمیشود.» او با انتقاد از روند کنونی خدمت وظیفه عمومی در ایران میگوید: «کشور ما جزو معدود کشورهایی است که از یک سن مشخص جوانان باید سمت خدمت بروند و اگر نروند بهطور کامل از خدمات اجتماعی محروم میشوند.
مجلس دوسال پیش قانونی تصویب کرد که افراد مشمول، از خدمات اجتماعی و شهروندی محروم نشوند اما اجرا نمیشود؛ خدماتی مثل اینکه گواهینامه بدون پایانخدمت قابل دریافت باشد. الان این جوانان در پادگان احساس تلف کردن عمر خود را میکنند. مشکلات رفاهی پادگانها هم که بسیار زیاد است از غذا تا لباس و .. آن هم در بهترین سن جوانان.» با چنین شرایطی، چرا مجلس گامی برای بهبود این وضع انجام نمیدهد؟ خدادادی در پاسخ به این پرسش میگوید: «از دوره هفتم مجلس این بحث مطرح است که ما میگوییم کاری برای این جوانان متعهد داشته باشیم. کشورهایی که ارتش قوی دارند نیروهای کادر قوی دارند از مشمول به این شکل استفاده نمیشود.
نیروهای کادر نیروهای نظامی به حساب میآیند نه سربازانی که نهایتا دوسال در پادگان خواهند بود. خودکشیها و حوادث ناخوشایند این سالها هم از همین شرایط بد خدمت نشات میگیرد باید به سمت کادرسازی برویم و فردی را استخدام کنیم که ۳۰سال آموزش ببیند و خدمت کند. اگر این اتفاق نیفتد شاهد این موارد خواهیم بود.» رئیس کمیسیون اجتماعی معتقد است که تعداد زیادی از نمایندگان، نظری مشابه او دارند و در بررسی اعطای گواهینامه بدون کارتپایانخدمت این مسأله را نشان دادند اما عزم جدی در خارج از مجلس دیده نمیشود: «تا جایی که من اطلاع دارم هیچ طرح، لایحه یا برنامه خاصی برای ساماندادن به وضع کنونی سربازی در مجلس دهم وجود ندارد. نگرانی دربین نمایندگان وجود دارد ولی روحیه اجرایی در کشور دیده نمیشود.»
در هیچ کشور توسعهیافتهای جوانان اینچنین به حال خود رها نمیشوند
آنطور که پیش از این علیرضا عبدالله زاده، مشاور معاون رفاه اجتماعی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی گفته، در سالهای گذشته تحقیقاتی انجام شده که نشان میدهد دستکم ۵۰درصد دانشجویان تحصیلات تکمیلی در ایران، برای فرار از خدمت روی به ادامه تحصیل آوردهاند. فارغ از این تحقیقات، به نظر میآید دغدغهای به نام سربازی از ۱۷ و ۱۸سالگی ذهن بسیاری از جوانان ایرانی و خانوادههایشان را درگیر میکند و هر کسی سعی میکند به شیوهای این موضوع را برای خود سامان دهد. درباره تلاشها و رفتارهای عجیب برای دریافت معافیت پزشکی در سالهای گذشته، گزارشهای زیادی نوشته شده اما همچنان نزدیک به ۲میلیون مشمول در شرایط «فرار از خدمت» به سر میبرند؛ جوانانی کهدرصد بالایی از آنها، به گفته مشاور معاون رفاه اجتماعی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی از دهکهای پایین جامعه هستند. چگونه میشود روند کنونی را به لحاظ روانی بهبود بخشید. «ناصر قاسمزاده»، روانشناس و مدرس دانشگاه دراینباره به «شهروند» میگوید: «دو نکته وجود دارد یکی اینکه الان سبک تربیتی فرزندان ما؛ چه در کلانشهرها و چه در روستاها تغییر کرده است.
شرایط رشد و زندگی پیش از این به سمتی بود که افراد میتوانستند به استقلال برسند و وابستگی به این شیوه وجود نداشت. دربین افرادی که الان وارد دانشگاهها یا پادگانها و پانسیونها میشوند همین معضل قابل مشاهده است. خیلی از این افراد در همان ماههای اول با فشار ناشی از تنهایی روبهرو میشوند حالا با این شرایط، وضع سخت پادگان با شرایط خاص خود را اضافه کنید. این برای افرادی که سبک زندگی وابستهگونه داشتهاند یک تنش ایجاد میکند و این مخصوص یک طبقه خاص نیست و در همه خانوادهها الان تا اندازهای وجود دارد.» این روانشناس ادامه میدهد: «با لحاظ کردن این موارد، بهنظر میآید با توجه به نبود آمادگی برای تحمل این شرایط، باید روند تربیتی تغییر یابد و اصلاح شود.
دوم اینکه در همین محیطهای آموزشی روانشناسانی وجود داشته باشند که مشاورههای فردی و گروهی موثر داشته باشند. در کشور ما متاسفانه روانشناسی تبدیل به یک امر لوکس شده است و جنبه بازدارندگی و خدمات پیشگیرانه برای بسیاری از مردم اتفاق نمیافتد. امروزه در بسیاری از کشورهای دنیا، خدمات روانشناسی به مردم در زمانهای مختلف ارایه میشود. برای سربازان باید یک جای تنفس گذاشته شود، یکی از اهداف سربازی پختهکردن افراد و آمادهسازی آنها برای ادامه زندگی است.» قاسمزاده به آسیبهای اجتماعی ناشی از دوران سربازی هم اشاره میکند: «در کشور ما همیشه یک آمار فرار از خدمت وجود دارد؛ کسانی که خدمت میروند و از آنجا فرار میکنند، در کنار آن بحث خودکشی وجود دارد و آمار نارضایتی از خدمت هم که بسیار بالا است. تبعیض قائلشدن بین سربازان هم در قوانین مختلف وجود دارد. در مر حله اول باید افراد برای ورود به خدمت آماده شوند و در مرحله دوم باید غربالگری صورت گیرد. برای بسیاری از مشاغل حساس مثل خلبانی و... غربالگری و آزمونهای سلامت روانی سختگیرانه صورت میگیرد چرا درباره سربازها که باید اسلحه دست بگیرند چنین کاری صورت نگیرد. در هیچ کشور پیشرویی نمیبینیم که جوانان در چنین شرایط سختی به خود رها شوند.» این روانشناس معتقد است که در کنار بهبود روند کنونی، باید خدمات روانشناختی وارد پادگانها شود: «در طول دوره آموزشی حتما باید خدمات روانشناختی وجود داشته باشد.
ما یک جامعه چند دههزارنفری روانشناس بیکار داریم که میشود از این افراد برای ارایه مشاوره در مقاطع مختلف و بخشهای مختلف جامعه استفاده کرد. یکی از اهداف دولت باید افزایش سطح رفاه روانی جامعه باشد و نگاه غلط کنونی اصلاح شود. برای همه افراد باید یک غربالگری صورت بگیرد و وقتی غربالگری صورت گیرد آنجا باید سطحبندی شود. درست نیست که دست همه اسلحهداده شود، دلیلی ندارد سربازان این همه از شهر محل زندگی خود فاصله داشته باشند. در تمام این مدت هم باید آموزش و مشاوره به همه سربازان صورت بگیرد.»
منبع : سایت خبری تحلیلی عصر ایران
پی نوشت : طبق گفته رییس کمیسیون اجتماعی مجلس تنها دوازده کشور در جهان نظام سربازی اجباری مانند ایران دارند ولی خوب با این وجود همه سکوت کرده اند. چرا لابد به خاطر ترس از عدم تایید صلاحیت توسط شورای نگهبان در دوره بعدی.... متاسفم برای خودمون، برای مردم ایران، برای جوانانمون............
پلیس اسرائیل 40 نفر از معترضان یهودی ارتدوکس در تظاهرات علیه «خدمت سربازی اجباری» در شهر قدس را دستگیر کرد.
به گزارش خبرگزاری آناتولی یهودیان ارتدوکس که با پوشیدن لباس سیاه و گذاشتن خط ریش بلند شناخته می شوند، طی یک هفته گذشته در سراسر اسرائیل با برگزاری تظاهرات به قانون خدمت سربازی اجباری در این کشور اعتراض کردند.
گروهی از یهودیان حریدی با بستن برخی مسیرها، برای تردد خودروها در جاده های قدس غربی و آتش زدن سطل های زباله به شدت به پلیس اعتراض کردند.
میکی روزنفیلد، سخنگوی پلیس اسرائیل با انتشار بیانیه ای اعلام کرد که مداخله واحدهای پلیس اسرائیل در تظاهرات مذکور در مناطق مختلف قدس همچنان ادامه دارد.
وی با بیان اینکه شماری از معترضان تلاش کردند تا مسیر تراموا را مسدود کنند، تصریح کرد: تا کنون 40 نفر از معترضان دستگیر شدهاند.
خدمت سربازی در اسرائیل که طبق قوانین این کشور برای مردها سه سال و برای زنان دو و نیم سال اجباری است، همواره از سوی یهودیان ارتدوکس مورد اعتراض قرار گرفته است.
اکثر یهودیان ارتدوکس به دلیل ناسازگار بودن شرایط در ارتش اسرائیل بر اساس شریعت یهودی از خدمت سربازی اجباری در این کشور امتناع می ورزند.
یهودیان ارتدوکس که 10 درصد از جمعیت اسرائیل را تشکیل می دهند، بر این باورند که خدمت سربازی شیوه زندگی را به آن ها تحمیل می کند که در تضاد عمیق با ارزش ها و اعتقادات اخلاقی آنهاست.
لازم به ذکر است پارلمان اسرائیل «کنست»، دو سال پیش قانون خدمت سربازی اجباری برای افراد متدین جامعه که قبلا از انجام این خدمت معاف بودند را تصویب کرد.
گفتنی است عربهای ساکن مناطق اشغالی تحت اداره اسرائیلی نیز به دلایل امنیتی به خدمت سربازی برده نمیشوند.
منبع : سایت خبری تحلیلی عصر ایران
پی نوشت : به نظرتون آیا توی ایران هم اجازه راه پیمایی یا اعتراض به این قانون برده داری نوین می دهند؟
نکته دوم - سربازی اجباری در دوره پادشاهی رضاخان ایجاد شد. در آن نظام، جذب جوانان برای سربازی اجباری شد این درحالی است که با پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 و تشکیل جمهوری اسلامی برپایه مردمی و اسلامی بودن حکومت و فلسفه شهادت، دیگر نیازی به اجبار مردم و جوانان برای پیوستن به صف دفاع از کشور وجود ندارد بلکه می توان در قالب سربازی حرفه ای (اختیاری) پذیرای جوانان علاقمند بود و نیازی به اجبار نیست.
نکته سوم - سربازی، موضوعی انسان ساخته است و باید همیشه با استفاده از علم روز و تجربیات دیگران، شرایط و کیفیت آن را بهبود داد. اصرار و پافشاری بر یک شیوه قدیمی، مشکلی را حل نمی کند.
نمایندگان مجلس با انتقاد از شیوه فعلی خدمت سربازی، بر اصلاح روشهای آن به منظور افزایش کیفیت این دوره تاکید و بر این باورندکه تغییر در شیوه فعلی بر بهبود شرایط مالی نیروهای مسلح تاثیر مثبت دارد.
خانهملت- گروه اجتماعی: بهبود و اصلاح خدمت سربازی به عنوان یکی از مطالبات عمومی که همواره مطرح بوده پس از حادثه نیریز و سقوط مرگبار اتوبوس سربازان شکل جدیتری به خود گرفت؛ موضوعی که البته به دغدغه نمایندگان مردم در خانه ملت تبدیل شده به طوریکه در تلاشند تا راهکارهایی برای افزایش کیفیت خدمت سربازی بیندیشند.
بر اساس اظهارات کارشناسان خدمت سربازی آثار مثبت و منفی دارد که آثار منفی به جا مانده از آن غیرقابل جبران است؛ در شرایطی که عده ای از تاثیر مثبت خدمت اجباری بر سیستم آموزش، سیستم بودجهای و مالی کشور، سیستم امنیتی و زندگی و آینده افراد سخن به میان می آورند اما عبدالله زاده مشاور وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در خصوص مشکلات و مسائل ناشی از خدمت سربازی میگوید: بر اساس تحقیقات صورت گرفته خدمت سربازی بر فقر تاثیر دارد، متاسفانه 418 هزار سرباز غائب جزو دهک پایین جامعه و تنها 200 هزار سرباز غایب متعلق به دهک بالای جامعه هستند.
وی همچنین با تاکید بر آمارها دلیل ادامه تحصیل بین 50 درصد از دانشجویان را انگیزه عدم خدمت در دوره سربازی میداند.
عده ای نیز از اعمال قوانین سلیقه ای در خدمت سربازی انتقاد کرده و بر این باورند که این موضوع بر کیفیت آن تاثیر گذاشته است در این زمینه سرهنگ حلوایی معاون سابق مشمولان و امور معافیت های سازمان وظیفه عمومی ناجا میگوید: معافیت بر مبنای وزن سربازان و معافیت سه برادری سلیقهای است به طوریکه بر مبنای معافیت سه برادری حدود 400 هزار نفر از خدمت معاف شدند.
نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز در واکنش به اما و اگرهای اصلاح دوره خدمت سربازی و بهبود خدمت، به بیان اظهاراتی پرداختند که نه تنها بر اصلاح و تغییر شیوه تاکید میکنند بلکه معتقد به خدمت سربازی حرفهای برای صرفهجویی در بودجه کشور، کاهش طول مدت سربازی برای جلوگیری از تلف شدن عمر جوانان و اصلاح خدمت در راستای افزایش کیفیت آموزش در کشور هستند، البته برخی از نمایندگان نیز معتقد به شیوه فعلی به دلیل مسائل امنیتی کشور هستند.
عبدالرضا مصری: خدمت سربازی حرفهای حلال مشکلات بودجه ای ستاد نیروهای مسلح
عبدالرضا مصری عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس شورای اسلامی به خبرنگار خبرگزاری خانهملت، میگوید: سربازی برای آمادگی نظامی و دفاعی نیروهای یک کشور است تا در مواقع ضروری و بروز تهدید از کشور دفاع کنند، آموزش نظامی همه جوانان هم در کشوری چون ما که در منطقه دشمن خیزی هستیم ضروری است اما شیوه فعلی مناسب نیست.
نماینده مردم کرمانشاه در مجلس شورای اسلامی معتقد است: تعریف خدمت سربازی در حالت عادی به مدت 2 سال نیازمند اصلاح است و تنها بنا به ضرورتها باید از این شیوه استفاده شود.
مصری میگوید: آموزش تئوری و عملی سه ماهه سربازی برای تمام اقشار و از همه طبقات باید اجباری شود، این آموزش بهتر است در قالب چند واحد درسی در حین تحصیل قبل یا بعد دانشگاه باشد، پس از این امر سربازی باید به صورت حرفهای درنظر گرفته شود تا افراد به انتخاب خود خدمت سربازی را سپری کنند.
عضو کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات در مجلس دهم نهادینه کردن خدمت سربازی حرفهای را برای بهبود مشکلات بودجهای ستاد کل نیروهای مسلح و مصائب بودجهای کشور مناسب میداند و میگوید: سربازان حرفهای باید از حداقل حقوق در کشور برخوردار باشد البته جریمه افرادی که به سربازی نمیروند باید به اندازه حداقل هزینه 3 سرباز باشد با این شرایط مشکلات بودجهای ستاد حل میشود و سرباز حرفهای هم با رضایت شغلی و برخورداری از احساس عدالت به خدمت میپردازد.
وی از شیوه فعلی خدمت سربازی انتقاد میکند و میگوید: متاسفانه در کشور برای مشمولان سربازی که تخلف کرده و سربازی نرفتند امتیازاتی چون اجازه خرید سربازی در نظر گرفته میشود اما به کسی که سربازی رفته امتیازی داده نمیشود.
مصری با بیان اینکه دو سال خدمت سربازی افراد را از درس و زندگی جدا میکند، میگوید: این قانون از سوی ستاد کل نیروهای مسلح باید اصلاح شود، اگر از طریق لایحه هم از مجلس درخواست اصلاح کند به یقین موافقت مجلس را به همراه خواهند داشت.
نقوی حسینی: جوانان با تخصص خاص با رفتن به سربازی دو سال عمر خود را هدر میدهند
سید حسین نقوی حسینی سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی نیز بر کیفی کردن خدمت سربازی تاکید میکند و به خبرنگار خانهملت میگوید: سربازی باید به سوی کیفی شدن پیش رود چراکه ما متخصصان زیادی را به سربازی اعزام میکنیم و باید بر اساس مناطق جغرافیایی یا متناسب با رشتههای تخصصی، جسمی و فیزیکی سربازان از توانایی آنها بهره بگیریم.
نماینده مردم پیشوا و ورامین در مجلس شورای اسلامی معتقد است: دید یکسان به همه سربازها درست نیست؛ در واقع این شرایط به نفع ما نیست لذا باید قانون نظام وظیفه عمومی با اصلاحاتی به سوی کیفی سازی پیش رود، این اقدام پس از انجام کارهای کارشناسی در کمیسیون امنیت ملی و اجتماعی مجلس ممکن خواهد بود.
نقوی حسینی شیوه فعلی خدمت سربازی را هم سبب تلف شدن عمر جوانان میداند و میگوید: متاسفانه جوانان با تخصصهای خاص دو سال عمر خود را هدر میدهند.
سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی اعمال قوانین سلیقهای در مورد سربازی را نمیپذیرد ومیگوید: قانون خدمت وظیفه عمومی در مجلس یا در ستاد کل نیروهای مسلح تصویب میشود، قوانین در این زمینه به تایید عالی ستاد نیز میرسد بنابراین نمیتوانیم اعمال سلیقه را مطرح کنیم.
صادقی: ادامه تحصیل در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری برای فرار از سربازی
محمود صادقی عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی نیز از خدمت سربازی به جهت تاثیر منفی که روی سیستم آموزش دارد انتقاد میکند و میگوید: مطابق برخی کارهای میدانی به نظر میرسد فرار از سربازی یکی از دلایلی است که دانشجویان را راغب به تحصیل و طولانی کردن سنوات تحصیل میکند که متاسفانه این انگیزه برای ادامه تحصیل در مقاطع کارشناسی ارشد و دکترا نیز دیده شده است.
نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس در مجلس شورای اسلامی، معتقد است: ادامه تحصیل برای فرار از سربازی بر کیفیت آموزش تاثیر میگذارد بنابراین انگیزه اول جوانان برای ادامه تحصیل وقتی فرار از سربازی باشد، سبب فارغالتحصیل شدن افراد غیرمتخصص میشود.
وی اضافه میکند: فاصله دو ساله هم برای کسانی که راغب به تحصیلاند اما به سربازی میروند، خلاء ایجاد کرده و باز تاثیر منفی برای سیستم آموزش میگذارد.
این عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات در مجلس دهم قائل به حذف سربازی نیست اما میگوید: با انجام کارهای پژوهشی و اصلاح روش میتوان کیفیت خدمت سربازی را ارتقا داد.
سهیلا جلودار زاده: دو سال خدمت سربازی باید اجباری باشد/ ضررورت تحول در دوره خدمت برای افزایش بهرهوری
سهیلا جلودارزاده عضو کمیسیون اجتماعی مجلس اما معتقد به خدمت دو ساله سربازی است و میگوید: طولانی نگاه داشتن خدمت سربازی به دلیل فراهم نشدن فرصتهای اشتغال در جامعه است، با این شیوه نیروی مذکر دو سال دیرتر وارد بازار کار میشود، از طرفی هم مسائل امنیتی و دفاعی کشور ایجاب میکند تا خدمت دو ساله سربازی اجباری باشد.
نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس در مجلس شورای اسلامی، جنگ تحمیلی هشت ساله را نمونهای از وضعیت حساس کشور به دلیل مسائل امنیتی میداند و میگوید: داشتن نیروی آماده و سپاه قدرتمند برای حفظ تمامیت ارضی کشور لازم است اما میتوان با برنامهریزی دو سال خدمت سربازی را برای نیروی جوان مفید کرد.
جلودارزاده دو سال خدمت سربازی را هدر رفت بار مالی و سبب عقب ماندن جوانان از زندگی میداند و میگوید: هرچند این مدت خدمت بر نوع زندگی جوانان و به خصوص خانواده و ازدواج آنها تاثیر منفی دارد اما با توجه به اینکه نمیتوان دو سال خدمت را اختیاری کرد باید طرحی جهت بهبود طول مدت سربازی تدوین کرد.
وی ترویج تعاونیها بین سربازان را یکی از پیشنهادات میداند و میگوید: این اقدام برای آمادهسازی جهت ورود به بازار کار موثر است، آموزش دورههای فنی و حرفهای هم از دیگر پیشنهادات در طول مدت سربازی است که برای این تغییرات تیمی از سوی وزارت دفاع باید به پژوهش و تحقیق بپردازد.
این عضو کمیسیون اجتماعی مجلس تحول در دوره سربازی را برای افزایش بهرهوری ضروری میداند.
سردار موسی کمالی رییس اداره سرمایه انسانی سرباز نیز در این زمینه واکنش نشان داده و میگوید: بخش عمدهای از نیروی انسانی نیروهای مسلح را کارکنان وظیفه تشکیل میدهند و طبیعی است که بخشی از وظایف و مسئولیتها در نیروهای مسلح نیز بر عهده کارکنان وظیفه باشد لذا سربازان یکی از ارکان اصلی نیروهای مسلح و بنیه دفاعی کشور محسوب میشوند.
سردار کمالی از برنامه مستمر نیروهای مسلح برای بهبود و بهسازی خدمت سربازی خبر میدهد و می گوید: در چند سال اخیر اتفاقات خوبی در این رابطه رخ داده است، وی اما از طرح سربازی حرفهای انتقاد میکند و میگوید: به نظر میرسد این افراد از نحوه تأمین نیرو در نیروهای مسلح بیخبر هستند؛ چرا که تأمین نیرو در نیروهای مسلح به سه روش پایور، پیمانی و وظیفه عمومی تأمین میشود.
منبع : خانه ملت - خبرگزاری مجلس شورای اسلامی
هدف بنده از نوشتن این وبلاگ فقط خالی کردن باری است که بر روی مغزم سنگینی می کند تا به جای این که در آینده دور موجب تومور شود و مرا بکشد وبمیرم, در آینده نزدیک موجب ترور شود و مرا بکشند و شهید شوم .
بگذارید از اولش شروع کنم صبح اعزام به خدمت سوار اتوبوسی راهی پادگان آموزشی شدیم ظهر از راننده خواستیم برای نماز نگه دارد که او نایستاد و قرار شد نماز را در پادگان بخوانیم نزدیک غروب به پادگان رسیدیم با این که از آنها خواستیم اجازه بدهند تا نماز ظهر را بخوانیم , نگذاشتند و من و چندین نفر سربازی که برای پذیرش به خط بودیم جلوی تابلوی " سربازی در ایران یک عبادت است مثل نماز خواندن " نمازمان قضا شد .
آن روز فکر کردم اشتباه نوشته و سربازی در ایران به جای نماز خواندن است ولی بعدا فهمیدم نه، نماز در ارتش خیلی جدی است تا حدی که در پادگان های نزاجا (نیروی زمینی ارتش جمهوری ...) نماز زوری است .
بله اگر نظرتان درباره ی انسان این است که : "انسان بر خلاف حیوانات و سایر موجودات تنها مخلوقی است که می تواند دین خود را با تفکر و تعقل انتخاب کند " سخت دراشتباهید چون در ارتش جمهوری اسلامی ایران شما باید راس ساعت مقرر به مسجد بروید و نماز بخوانید.
خوب گفتم دوره ی آموزشی ، پس بد نیست کمی از آموزش هایی که در این دوره دیدیم برایتان تعریف کنم :
الف)آموزش های رسمی : مثلا ما یاد گرفتیم اگر جنگ شد و هلی کوپتر عهد بوق (که نه عهد سوت) دشمن به ما نزدیک شد ,بند توپ دستی (همان ژ3 عهد بوق را میگویم )را در پای انداخته ,پایمان را بالا گرفته و به سمتش شلیک کنیم (من فکر می کنم این بیشترمثل یک شبیه سازی صحنه های تاریخی است تا یک آموزش نظامی در سال 2014 که اسم موشک های کروز و رادار گریز به گوش می خورد.)
ب) آموزش های غیر رسمی : بله ما بطور غیر رسمی هم خیلی چیزها یاد گرفتیم (مثل دانشگاه آزاد است دیگر رسما علم وبطور غیررسمی دختربازی ) مثلا دزدی را ما به صورت خیلی کاربردی از بر شدیم.
دزدی ؟ وای ... دزدی که خیلی کار قبیحی است !!!
بله دزدی خیلی کار قبیحی است ولی وقتی این مسائلی که در ذیل بیان می کنم با هم ترکیب می شوند کمی از قبح دزدی کاسته می شود:
صبح که از خواب پا می شوی به لیست صبحانه مصوب ارتش جمهوری اسلامی ایران نگاه میکنی :" پنیر +خرما + شیر" چه دریافت میکنی؟ "پنیر" فردا می شود لیست مصوب :" کره + عسل " خوب صبحانه امروز ضمن کمی دستکاری به دو بخش تقسیم میشود که بخشی را به عنوان صبحانه امروز دریافت میکنی " کره " و بخشی را به عنوان صبحانه در فردا می گیری " مربا ".
از صبحانه بگذریم البته از ناهار و شام هم می گذریم زیرا که شرحش فقط کمی فجیع تر از صبحانه می باشد (مثلا پنج بار در هفته مرغ خراب که رنگش سیاه و تیره است) , خوب اگر مصوب آن است و دریافتی این, پس نتیجه میگیریم که این وسط در سازمانی به این بزرگی مبلغی به این بزرگی دارد دزدی می شود . از آن طرف فردی را مشاهده می کنی که بی خیال غذاهای توهین آمیز ارتش است و برای آن در صف های نود نفری نمی ایستد و مثل آقا به پیتزا فروشی پادگان می رود , ساک و جیبش هم پر است از خوراکی های بوفه , ضمنا به سربازان هم کمد نداده اند و همین طور کیف و وسایلشان زیر تختشان ولو است...
نه امروز دزدی نمیکنم ,زشت است
فردا : نه کار خوبی نیست
بعد از چند روز مشاهده پی درپی این شرایط و زیاد شدن فشار روانی : " فوقع ما وقع... "
یا دیگر این که یاد گرفتیم اگر فشار روحی روانی بر روی یک جوان پاک سالم مسلمان خیلی زیاد شود او به یک فرد سیگاری که گاهی به خدا و پیغمبر و کس ناکس فحش می دهد تبدیل می شود که ممکن است خودزنی هم بکند.
البته دسترنج تربیت سرباز در ارتش ایران را وقتی میفهمید که بعد دوره آموزشی به یگان خدمتی خود اعزام می شوید . شما در آنجا باید برای سربازان قدیمی آن یگان(که در ارتش عقده ای شده اند و زورگویی و استبداد در جانشان نفوذ کرده ) " آشخوری بدهید " یعنی این که مثلا برایشان غذا ببرید , ظرف هایشان را بشویید وخلاصه در ساعات غیر اداری نوکریشان را بکنید. البته نگران نباشید شما هم که در یگان قدیمی شدید به جای آنها می نشینید و خلاصه حکومت می کنید.
دوران آموزشی به ما خیلی سخت گذشت که من این سختی ها را به دو بخش تقسیم کرده ام :
الف) تنبیهات مکرر دسته جمعی , تشنگی و گرسنگی کشیدن های مداوم , کیلومتر ها پیاده روی برای سفر به اردوگاه شرایط سخت.
ب) توهین های مکرر ,فحش ها ی رکیک , تهدید های زیاد به دلایل مختلف , آسیب های مختلف روانی مثل بیدار کردن با در دیگ و...
به نظر من ممکن است سرباز با سختی های نوع الف مرد شود و جسمش قوی شود (می گویم "ممکن است" زیرا آن هم اصول دارد و گهتره ای نمی شود) ولی مطمئنم سختی های نوع ب نه تنها سرباز را قوی نمی کند بلکه او را سیگاری ,فراری , نسبت به نظام بدبین وعقده ای می کند و برخی از آثار منفی آن ممکن است تا سالها بعد سربازی به انسان لطمه بزند .
من به نظر خودم نسبتا آدم منطقی هستم و فکر میکنم اکثر مشکلات با فکر حل می شوند به همین خاطر در همان دوران تصمیم گرفتم با ارتباط با مقامات سلسله مراتبم این مسائل را در میان گذارم تا به مرور حل شود ولی با اتفاق افتادن خاطره زیر کاملا از تصمیمم صرف نظر کردم :
خاطره : دوره آموزشی ما 19/6/92 آغاز شد یعنی در این تاریخ به سربازی اعزام شدیم , فرمانده پادگان تصمیم گرفت که ما(کل سربازان آموزشی) را برای هفته دفاع مقدس آماده کند تا در شهر جلوی مردم رژه برویم , چون روز رژه 31/6/92 بود آموزش های مختلف همه به کنار گذاشته شد وتا روز قبل مراسم ما صبح ها تا ظهر وبعداز ظهر ها تا نزدیک اذان مغرب رژه تمرین می کردیم , بعضی روزها هم فرمانده پادگان در میدان حضور داشت و او از رژه روندگان سان می گرفت یکی از این روزها وقتی یکی از گروهان ها جلوی جایگاه رژه می رفتند فرمانده گفت نفر چندم صف چندم چرا تک پا میزنی ( به علت ورزیده و آماده نبودن، نامنظم رژه می رفت ) بیا بالای جایگاه ببینم !
بله آن روز امیر مملکت در حالی که چند متر با تابلویی که روی آن نوشته بود : " تنبیه یدی در ارتش ممنوع است " فاصله داشت ,جلوی آن همه سرباز زرتی زد توی گوش آن سرباز بیچاره و او را فرستاد پایین .
آن روز بود که فهمیدم وقتی می گویند : " ارتش چرا ندارد " یعنی چه !!!
بگذریم دوران خاطره انگیز هم هر طور بود به پایان رسید .
(شوخی نوشت : در دوران آموزشی از این که دیدیم پادگان های نزاجا از سی سال پیش تا کنون هیچ تغییری (در تجهیزات و آموزش و ..) نکرده وحتی اسلحه اش هم همان ژ3 عهد رضا خان است خیلی روحیه مان قوی شد و مطمئن شدیم با این ثبات که در نزاجا وجود دارد اگر دشمن به ما حمله کند ,گور خود را کنده است . خلاصه بسی بر خود بالیدیم....)
بعد از اتمام دوره آموزشی من و بعضی از هم دوره ای هایم دوره کد خوردیم (یعنی باید به استان دیگری می رفتیم و دو ماه آموزش اضافه می دیدیم ) دوران کد بهتر از دوران آموزشی بود.
چه فرقی داشت ؟
خوب مثلا اگر در دوران آموزشی سی درصد از ساعات آموزش را آموزش می دیدیم و بقیه را ساکت می نشستیم تا بازدید کننده ها حواسشان به ما جلب نشود و سر وقت گروهان ما نیاید که سرپرستمان را به علت عدم آموزش سربازان بازخواست نکند , در دوران کد به جرات می توانم بگویم فقط ده درصد ساعات آموزشی را ما به آموزش دیدن مشغول بودیم ,ولی خوب یک بدی داشت و آن این بود که چون سرپرست ما مدیریت صحیحی در ساکت نگه داشتن سربازان نداشت ما از نود درصد باقی مانده پنجاه درصد را در کلاس خبردار(در حالت خبردار هیچ کس جرات ندارد سرش را تکان دهد چه رسد به این که بخواهد با بغل دستی اش حرف بزند) می ایستادیم تا همهمه نشود .
در دوره کد نسبت به آموزشی تنبیهات جسمانی خیلی کمتر بود ولی فشار های روانی که در عموم پادگان های ارتش رایج است به قوت خود باقی بود (مثل تقسیم ناعادلانه غذا , غذا خوردن روی زمین بدون این که حتی یک موکت برای پهن کردن باشد , مورد آزار و اذیت قرار گرفتن توسط سربازانی که در آن یگان بیشتر خدمت کرده بودند و... الا ما شاءا...)
در پادگان دوره کد اکثر روز ها همه ما سربازان و کادری ها باید 3 تا 5 کیلومتر در صبحگاه می دویدیم , من و بعضی سربازان معتقد بودیم این برنامه تنها برنامه مفید در پادگان است که حد اقل به ورزیدگی ما کمک می کند که این اعتقاد را هم یکی از کادری ها با گفتن مطلبی مبنی بر این که : " دویدن با این پوتین ها روی آسفالت غیر استاندارد است و باعث عوارضی برای پا می شود" از ما صلب کرد.
من در پادگان دوره کد هم روشنفکری ام گل کرد و تصمیم گرفتم در باره مشکلات قابل حل در پادگان ها نظرات خود را با مسئولینم در میان بگذارم ولی باز هم خاطره ...
خاطره: یک روز صبح که همه سربازان دوره کد به خط شده بودیم وسرهنگ (فرمانده گردان) بالای سرمان بود و با ما حرف می زد شکایتمان را درباره ی کنسل شدن پی درپی برنامه حمام یگان با او در میان گذاشتیم , او که دیگر از شکایت های پی درپی درباره مسئله حمام خسته شده بود با بیان مطلب قاطعانه زیر بحث حمام را خاتمه داد :
" آیا میخواهید همه چیزتان مفت باشد ؟ آیا پادگان باید همه چیزتان را فراهم کند ؟ پس ما برای چه به شما اجازه مرخصی ساعتی می دهیم ؟ خوب مرخصی بگیرید وبروید در شهر حمام کنید. "
بله,این بود که در آن پادگان نیز فکر و تفکروراه حل را کنار گذاشتم ومثل آدم (دور ازجان شان و شخصیت آدم و انسانیت) سرم را زیر انداختم و خدمتم را کردم .
دوره کد هم هر چه بود گذشت , اکثر هم خدمتی هایم از روی ناچاری معتقد بودند چون می گذرد غمی نیست ولی برای من مهم است که چگونه می گذرد , اگر دارم به مملکتم وبرای اسلام خدمت می کنم چرا این همه فحش و بی احترامی و هتک حرمت ؟؟ و اگر سربازی در ایران امری زوری و بدون چراست و قرار است من برای این که بتوانم در مملکتی ( که نه کار مناسب در آن به راحتی پیدا می شود ,نه ازدواج کردن در آن آسان گرفته می شود و نه تهیه مسکن کاری سهل است ) زندگی کنم باید دو سال هم زیر بار هر جور فحش و ناسزایی بروم و زندگی در هر جا و هر شرایطی را تحمل کنم ,فرار که هیچ بنده مرگ راهم پسندیده ترمی دانم .به همین دلیل بود که بنده در همین مقطع دیگر از ادامه خدمت سربازی صرفنظر کردم . " نه ظلم کن نه زیر بار ظلم برو"
و اما چند مسئله که من در دوران خدمت هیچ گاه نتوانستم آنها را هضم کنم :
یک) تفسیر مکانیسم سیستم حقوقی سرباز : برای مثال حقوق همه دیپلمه ها حدود پنجاه هزار تومان است، دیگر کاری ندارند این سرباز (با یا بی وسیله ی پارتی) پادگانش بغل خانه شان است یا مثل من و بعضی هم خدمتی هایم ظرف چهار ماه به سه استان مختلف اعزام می شود،که ضمن کرایه اتوبوس وتاکسی ،باید در پادگان هر استان وسایل مربوط به آن یگان را نیز از جیب خودش بدهد (مثل لباس ورزشی، صندلی، سردوشی، اتیکت و... ) اگر پول حمام و وسایل حمام و این گونه مسائل راهم بخواهم بگویم سر قصه دراز میشود .از طرفی اگر پارتی هم نداشته باشی نمی توانی در کنار خدمت ساعتی هم به سر کار بروی و از این راه مخارج مربوط به خدمتت را تامین کنی از آن طرف تر هم میبینی بیش از چهار ماه از خدمتت می گذرد و هنوز یک ریال هم به حسابت واریز نشده (نه فقط من بلکه همه هم دوره ای هایم ) ....
پس نتیجه می گیریم که ما باید دو سال برای دولت خدمت کنیم خرجمان را هم یا خانواده مان بدهند یا این که بفرماییم گدایی !!!؟
دو) وقتی از استحقاقی لباس سرباز که دو دست است به علت تحریم و دلایل نامعقولی که خودشان بهتر می دانند فقط یک دست به او می دهند و از آن طرف با لباس شخصی بودن درهر جای پادگان به هر دلیلی راغیر قابل قبول می دانند و با فرد لباس شخصی قاطعانه برخورد می کنند،یک کلمه بفرمایند سرباز موقعی که لباسش را می شوید کجا برود؟؟؟ زیر زمین؟
سه) چرا کلا نظام ارتش این قدر باتفکر و انجام کارها به وسیله فکر ضدیت دارد ؟ مثلا نمونه ای که برای همه خوانندگان قابل رویت باشد : شما در روز های شنبه بروید پادگان فرماندهی نزاجا در تهران بلوار نیری زمینی ( جایی که معافیت ها، کسری خدمت ها،انتقالی ها را سازماندهی می کنند) به جای این که یک سرباز را موظف کنند که به همه شماره نوبت بدهد چندین سرباز را مامور کرده اند که تجمع جلوی در دژبانی را (با داد و بیداد و دعوا مرافع ) از بین ببرند . پناه بر خدا
چهار) یعنی واقعا سرباز هییییچ حقی ندارد ؟ چون به گفته خودشان سرباز یعنی جان فدا و آمده جانش را بدهد و برود !!! بله سرباز در پادگان هیچ حقی ندارد چون شما در آنجا غیر از لیست غذا و وسایلی که باید به سرباز بدهند ( که آنهارا هم کمتر از نصف می دهند ) چیزی مثلا به عنوان منشور حقوق سرباز که طبق آن سرباز بتواند حرف بزند، راه برود یا کاری امثال اینها انجام بدهد پیدا نمی کنید.و چون همچین چیزی نیست سرباز ممکن است با انجام هر یک از این رفتار ها مورد مواخذه قرار گیرد .
می گویند بترسید از زبان کسی که از جانش گذشته است ...
چند کلمه خطاب به بچه های بالا :
پنج) میگم شما که این قدر کمیت برایتان مهم است و با کیفیت دشمن خونی هستید در این حد که آن بد بخت یتیم که کارگری می کند تا خرج خانواده اش بدهد را هم مجبور می کنید دو ماه به سربازی بیاید و دوره آموزشی را طی کند چرا طلبه ها را مجبور نمی کنید که به سربازی بیایند ؟ یا حد اقل دو ماه آموزشی را طی کنند ؟؟ نکند می خواهید بگویید در این مملکت آخوند سالاری است؟؟؟
شش) شما که این همه دم از حق الناس و بیت المال وحلال و حرام می زنید چرا بعضی سربازان که نجاری و رنگ کاری و .. بلدند را می برید خانه هایتان را برایتان ...؟
و در آخر چند نکته که فکر می کنم ذکرآنها خالی از لطف نیست :
یک) بنده هم این را میدانم که " دعوای خانه را بیرون بردن کار درستی نیست " ولی دو دلیل دارم :
الف) وقتی به دادسرای نظام رفتم و علیه فرمانده نیروی زمینی شکایت کردم،آنها مثل بچه ها با بنده رفتار کردند (یعنی شکایت مرا به بازرسی یگان مربوطه ارجاع دادند در حالی که شکایت من درباره پادگان های نزاجا بود )
ب) قرآن کریم : خداوند هیچ صدایی را به بلندی دوست ندارد غیر از صدای فردی که به وی ظلم شده است .
دو) من یک منافق قسم خورده نظام نیستم بلکه تا چند ماه پیش عضو فعال بسیج محله مان بودم و در برنامه های سایبری و حفاظتی بسیج نیز شرکت می کردم (ولی دیگر شاید شرکت نکنم )
سه) خیلی چیز های دیگر می خواستم بگویم .... نگفتم
ومن الله توفیق
منبع : وبلاگ سرباز ایران
فتاح محمدی در گفت و گو اختصاصی با ایلنا در یاسوج گفت: متاسفانه ساعتی پیش، سرباز وظیفه ای در اقدامی که هنوز علت و یا علل آن مشخص نشده اقدام به کشتن سه سرباز وظیفه دیگر و خود در کانون اصلاح و تربیت مادوان یاسوج کرد.
وی با بیان اینکه علت و یا علل این فاجعه برای ما مشخص نشده است، اظهارداشت: هم اکنون دستگاههای مختلف مرتبط در محل حادثه حضور دارند. معاون سیاسی و امنیتی استاندار کهگیلویه و بویراحمد افزود: امنیت کامل در محل حادثه برقرار و مشکل خاصی در این زمینه گزارش نشده است. محمدی گفت: اقدامات مرتبط در این باره تا حصول نتیجه ادامه خواهد داشت.
به گزارش ایلنا از یاسوج، شامگاه امشب یکی از سربازان کانون اصلاح و تربیت با اسلحه خود سه تن دیگر از سربازان دیگر کانون را به رگبار بست و در آخر سر با شلیک گلوله به زندگی خود نیز پایان داد. ساعتی پیش بر اثر تیراندازی یکی از سربازان کانون اصلاح و تربیت شهر مادوان در ده کیلومتری یاسوج، سه تن از سربازان وظیفه کشته و دو نفر دیگر نیز مصدوم شدند.
در این حادثه ضارب با شلیک گلوله به حیات خود نیز خاتمه داد. هنوز از انگیزه ضارب اطلاعی در دست نیست.
نام سه تن از سربازان کشته شده، حامد آهون، حسین یزدانپناه و افشین کمالی عنوان شده است
طبق اطلاعات به دست آمده ضارب آ.پ نام داشته که با شکلیک گلوله به سر، به زندگی خود نیز پایان داده است.
ازدحام جمعیت مقابل کانون اصلاح و تربیت مادوان، کار را برای ماموران انتظامی و امدادی سخت کرده است.
منبع : خبرگزاری کار ایران- ایلنا
پی نوشت : این مسئولان فکر نمی کنند که اجباری بودن سربازی ، تحقیر سربازان ،سختگیری های بی مورد، تلف شدن و از بین رفتن بهترین دوران زندگی یک انسان ، توهین و فحش های رکیک و زننده بعضی از فرماندهان و کارکنان رسمی ، انجام دادن وظایف کادری ها بالاجبار و نبودن سیستمی که سرباز بتونه حق خودشو بگیره یا حداقل اعتراض کنه با امنیت بعد از بیان ( یا حداقل شفاف نبودن و توضیح و آموزش ندادن به سربازان قبل از رفتن به سربازی) و هزاران و هزاران ظلم و جور دیگه به جوانان این کشور وارد میشه ، عامل اصلی اینگونه اقدامات جنون آمیز هست؟ که البته هیچ وقت هم آمار و ارقام دقیقی از این موارد هم گفته نمیشه.
در ضمن گفته میشه که این سرباز رو مورد هدف قرار دادند و کشتند ، نه اینکه خودکشی کرده باشه ولی بعضی این گفته رو رد کردند و اعلام رسمی هم نشده و فعلا معلوم نیست چی شده است.
واقعا مسئولان متوجه نیستند که باید یه فکر اساسی برای این سربازی خانمان سوز و برانداز کرد؟ اینقدر سخت و مشکل هست درک این موضوع؟